گریه های شبانه
نوشته شده در پنج شنبه 23 دی 1395
بازدید : 614
نویسنده : غریبه آشنا

 تیتر آزمایشیوارونگی 

کاش زندگی از آخر به اول بود…

پیر بدنیا می آمدیم…

آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم

سپس کودکی معصوم می شدیم و در

نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم…

تیتر آزمایشی

ااین چه رازی است که در چشم تو باید گم شد

باید انگشت نمای تو و این مردم شد

به گمانم دل من باز شقایق شده ای

 

کار از کار گذشته است تو عاشق شده ای . . 
 
اللهم صل علی محمد و آل محمد
 

ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ

ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﯿﺼﺪﺍ …

ﺗﻮ ﭼﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﻡ ﮔﺮﻓﺘﯽ !

ﺍﻣﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺧﯿﺲ ﺍﺯ

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ …

ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﻯ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﻭﺭ …

ﺍﺯ ﺗﻪِ ﻧﺴﺒﺖ ﻫﺎﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ …

ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎغریبه

ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ !!! ﮔﺮﯾﻪ ﻣﺎﻧﺪ !!

 


:: موضوعات مرتبط: تصاویرمنتخب , ,
:: برچسب‌ها: رازنهان ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 97 صفحه بعد